.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

برای تو....

پانزده شانزده ساله بودم که نهج‌البلاغه پدرم را از میان کتابهایش بیرون کشدیم تا ببینم چیست و بعد کم کم خواندمش و این کم کم ها شد یکی دو بار خواند این کتاب بزرگ. ترجمه جواد فاضل بود. نثزی شیوا ، زیبا و گیرا و آن مستی کلام مولا هنوز بر روح و جان باقیست. چند روز پیش دوباره سری زدم به سخنان بلیغ مولا.

------------------

وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَى مِنْهُ فِی الْعَلاَنِیَةِ، وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ اءَنْکَرَهُ اءَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ، وَ لاَ تَجْعَلْ عِرْضَکَ غَرَضا لِنِبَالِ الْقَوْلِ، وَ لاَ تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِبا، وَ لاَ تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ جَهْلاً، وَاکْظِمِ الْغَیْظَ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ القُدْرَةِ وَاحْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ، وَاصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَکُنْ لَکَ الْعَاقِبَةُ،...


از هر کار که در نهان انجام گیرد، ولى به آشکارا سبب شرمسارى شود، دورى نماى . از هر کارى که چون از کننده اش پرسند، انکارش کند و عذر آورد بپرهیز. آبروى خود را هدف تیرهاى سخن مردم قرار مده . هر چه شنیدى به دیگران مگوى که همین بس که تو را دروغگو شمرند و هر چه شنیدى ، انکارش مکن که همین بس که تو را نادان شمرند. خشم خود فرو خور و به هنگام قدرت ، گذشت نماى و در وقت غضب بردبار باش و چون توانایى یافتى گناه دیگران را عفو کن تا عاقبت نیک از آن تو بود....

رمضان اینجا

مکه هستیم. اینجا در مستشفع ایران یا همان بیمارستان ایرانی مکه ساکنیم. اینجا اینترنت هم هست و اگرچه با دایال آپ وصلیم اما خوب از هیچی بهتر است. توی این مدت از طریق موبایل به اینترنت دسترسی داشتم و نوشتن با موبایل خیلی سخت بود. 

راستش در ماه مبارک رمضان اینجا حال و هوای دیگری دارد.... مردم از افطار تا سحر سرزنده و بانشاط در خیابانها میگردند... مسجدالحرام بینهایت شلوغ است و من متعجبم از اینهمه زوار.... 

یک نکته خیلی جالبی که دیدم این است که توی فروشگاهها هر جنسی را که بر میداری، مخصوصا مایحتاج عمومی، با کمال تعجب میبینی که مثلاْ همراه یک بسته چایی یک بسته دیگر هم برایگان میدهند.... روی بسته هم نوشته است بمناسبت ماه رمضان بسته اضافی برایگان هدیه داده میشود: بعبارتی قیمتها را کاهش داده اند.... 

با ایران که صحبت میکردم شنیدم که قیمت همه چی بالا رفته است. !  

دیگر هیچی نمیگویم.  

موقع افطار هرجا میری دستت را میگیرند و بهت التماس میکنند که چیزی از طعامشان بخوری...

راستی هرکس نذری داشت در خدمت هستم. این کمترین کاری است که از دستم بر میآید.

دو باره طلب کرد

تلفن زنگ میزند...  از عربستان است 

+کجایی فلانی؟ سریع آماده شو بیا ....

.کجا بیایم؟

+ مدینه...منتظریم.

پاسپورت را میفرستم.

چند روز بعد پیگیر که میشوم ، میشنوم که رفتنم لغو شده. با خودم میگویم که قسمت نبود و نطلبید.

باز تلفن زنگ میخورد... کد مدینه است.

+ چه شد؟

- آمدنم لغو شده؟

و باز از تهران تماس میگیرند که بیا....

گویا طلبیده است...

 و  فردا ، بار دیگر عازم سرزمین وحی هستم ... نیمه شعبان را در مدینه النبی هستم.

حلال کنید.