.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

بچه های کار

پسرک میاید توی مطب. بنگلادشی است .لباس کارگرهای هتل را بتن دارد.قیافه اش داد میزند که پانزده شانزده ساله است. بعربی میگوید که کمرش درد میکند و بعد دستهایش را نشان میدهد . کف هر دو دست شیارهای خون آلودی افتاده است . تکان میخورم. میگوید این چند روزه فقط چمدان زوار ایرانی هتل را بار کامیون کرده . چمدانهای مملو از سوقاتی و سوقاتی و سوقاتی.

میپرسم چند سالت است؟ میگوید 18 سال. کلکی برای اینکه بتواند وارد سعودی بشود و باربری کند. بهش گرم و پماد و مسکن میدهم. میرود و بعد از چند لحظه همهمه میشود بلند میشوم و بیرون میروم. برجا خشکم میزند. حدود 20 تا پسر بچه دیگر پشت در هستند . همه کارگر یا بقول عربها " عمال" هتلند. دستهای زخمی شان را بلند کرده اند ....

یکیشان به انگلیسی میگوید : دکتر اینجا دارو گران است .ترا بخدا به ما دارو بده. اسمش عبدالکریم است . پاکستانیست و برای کمک به معیشت خانواده به سعودی آمده . میگوید که 16 ساله است ولی با مدارک جعلی خودش را 19 ساله جا زده است. پدرش هم چند سال است در عربستان کارگری میکند. از استعداد درسی اش میگوید و از اینکه به ناچار ترک تحصیل کرده. از رفتار بد سعودی ها میگوید که چطور استثمارشان میکنند ... به همه شان دارو میدهم. یکساعتی وقت میبرد تا همه را راه بندازم.

بناست تا درمانگاه را جمع کنیم . همه کادر درمانگاه رفته اند ایران و فقط من هستم و یک خانم پرستار و یک آقا دارویار در داروخانه. در را که میخواهیم ببندیم . یک جوان بنگلادشی میآید و با درد و غم به دری که دارد قفل میشود نگاه میکند. نگاهمان در هم که میافتد. درد جانکاهی را در چشمانش میخوانم . در را باز میکنم و ازش میخواهم بیاید. لنگ لنگان میآید. پایش زخم دیابتی شده . از علاج دردش میپرسد. خودم را به نفهمیدن سوآلش میزنم. دلم نمیآید از عاقبت دردآلودش بگویم. خانم قربانی ، پرستار درمانگاه پای ارشاد را پانسمان میکند و بعد میآید و تشکر میکند. میگویم تشکر برای چه؟ میگوید این بخت برگشته ها روزهای قبل هم آمده اند اما خانم دکتری که آنجا بوده همه را بیرون کرده و از دیدن آنها سرباز زده ، بهانه اش هم این بوده که ما نباید مریض غیر ایرانی ببینیم.

میگویم من هر مریضی را از هر قوم و نژاد و مذهب و ملیتی که باشد میبینم. مخصوصا اگر میهمان خدا باشد.

شب مسئول هیئت پزشکی در عربستان نصیحت میکند که نباید اینکار را میکردی. چون سعودی ها از ما التزام گرفته اند نباید غیر ایرانی ها را مداوا کنیم. با لبخند میگویم ما مداوا کردیم وشد. هر مجازاتی هم که داشته باشد میپذیرم. میخندد و میدانم که این نصیحت فقط یک نصیحت مسئولانه و صد البته فرمالیته است.

------------------

پی نوشتها:

۱. کارگران خارجی درعربستان سعودی

  هرچند که عربستان سعودی برای خارجیان جای خوبی برای کار و پول درآوردن است، به همان میزان خارجی ها از هیچ گونه حق و امکاناتی که در بسیاری از کشورها بدیهی است، برخوردار نیستند. بلکه شاید بتوان از نظام کاری عربستان و قانون های آن در رابطه با کار به عنوان یک شکل برده داری نام برد. چیزی که بسیاری از کسانی که در اینجا کار می کنند، از آن آگاه نیستند.

تنها راه ورود به عربستان تنها برای کار است. هیچ راه دیگری به جز سفر حج وجود ندارد که آن نیز محدود به مکه و مدینه است. برای ورود به عربستان نیاز به یک کارفرما است که البته نامش کارفرما نیست و “ولی” (به انگلیسی Sponsor می گویند) کارگر است. واژه “ولی” کاملا درست و محتوای رابطه را نشان می دهد و نه Sponsor یا کارفرما. “ولی” به گونه ای صاحب اختیار کامل کارگر در برابر دولت و یا هر ارگان دیگر است. هر زمان که “ولی” کارگر را نخواهد، می تواند خود کارگر خارجی را از کشور اخراج کند. کارگر هنگام ورود باید گذرنامه خود را به “ولی” بدهد و کارت اقامت را دریافت کند. این “ولی” است که تصمیم می گیرد که کارگر کی می تواند به مرخصی رود و وقت آزاد دارد یا نه. برای خروج از کشور کارگر خارجی باید اجازه کتبی از “ولی” ارایه دهد وگرنه نمی تواند کشور را ترک کند. هیچ گونه اتحادیه کارگری یا صنفی برای نمایندگی از حقوق در شغل های گوناگون وجود ندارد. در صورت ایجاد اختلاف کارگر تنها می تواند به دادگاه کار شکایت کند. از این رو سفارت ها و کنسول گری های کشورهای گوناگون و به تازگی کمیسیون های حقوق بشر کشورهای مختلف نقش حمایت از کارگران خود را بر عهده گرفته اند.....

تنها راه ورود به عربستان تنها برای کار است. هیچ راه دیگری به جز سفر حج وجود ندارد که آن نیز محدود به مکه و مدینه است. برای ورود به عربستان نیاز به یک کارفرما است که البته نامش کارفرما نیست و “ولی” (به انگلیسی Sponsor می گویند) کارگر است. واژه “ولی” کاملا درست و محتوای رابطه را نشان می دهد و نه Sponsor یا کارفرما. “ولی” به گونه ای صاحب اختیار کامل کارگر در برابر دولت و یا هر ارگان دیگر است. هر زمان که “ولی” کارگر را نخواهد، می تواند خود کارگر خارجی را از کشور اخراج کند. کارگر هنگام ورود باید گذرنامه خود را به “ولی” بدهد و کارت اقامت را دریافت کند. این “ولی” است که تصمیم می گیرد که کارگر کی می تواند به مرخصی رود و وقت آزاد دارد یا نه. برای خروج از کشور کارگر خارجی باید اجازه کتبی از “ولی” ارایه دهد وگرنه نمی تواند کشور را ترک کند. هیچ گونه اتحادیه کارگری یا صنفی برای نمایندگی از حقوق در شغل های گوناگون وجود ندارد. در صورت ایجاد اختلاف کارگر تنها می تواند به دادگاه کار شکایت کند. از این رو سفارت ها و کنسول گری های کشورهای گوناگون و به تازگی کمیسیون های حقوق بشر کشورهای مختلف نقش حمایت از کارگران خود را بر عهده گرفته اند.

این شرایط برای همه خارجی ها یکی است؛ چه برای یک خدمتکار ساده از سری لانکا یا استاد دانشگاه آمریکایی یا متخصص درجه یک اروپایی. این گونه است که کارفرما اختیار فراوان برای هر گونه سوء استفاده دارد. اگر نمی توان به یک متخصص ارشد خارجی زور گفت و کاملا برعکس باید شرایط راحت زندگی او را فراهم کرد تا بماند، کارگران ساده که در خانه ها یا بخش های پست خدمات کار می کنند، از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم هستند و کیفیت زندگی آنها بسته به شخصیت کارفرمایشان دارد و نه وجود قانونی که پایه و چارچوب کار آنها را روشن کند و اگر لازم باشد، از آنها حمایت کند.

روزنامه ها پر است از مورد های سوءاستفاده از کارگران خارجی به هر صورت که قابل تصور باشد. از کتک و شکنجه خدمتکاران خانگی و حتی تعرض جنسی که بسیار گسترده است، گرفته تا نپرداختن حقوق یا مرخصی و یا کار تا میزان 14 ساعت در روز و هفت روز هفته! هفته هاست که 130 کارگر ساختمانی بنگلادشی در خیابان کنار کنسول گری بنگلادش در شهر دمام چادر زده اند. آنها می گویند که شرکت ساختمانی سعودی 16 ماه است که حقوق آنها را نپرداخته است.

همکار هلندی من که در فیلیپین زندگی می کند، می گوید که روزنامه های فیلیپین پر است از گزارش های عجیب و غریب از سوءاستفاده از خدمتکاران فیلیپینی در خانواده های عربستان سعودی. کنسول گری فیلیپین در جده می گوید که به طور متوسط روزی 150 زن فیلیپینی تنها به این کنسول گری پناه می آورند که از خانه ها فرار کرده اند.

در همین “عرب نیوز” که آن را هر روز می خوانم، تقریبا در هر دو روز یک گزارش در این مورد می توان دید. خشونتی که از دیدگاه من در جامعه عربستان نهادینه است و بخشی از فرهنگ مردم را تشکیل می دهد، در چاردیواری خانه ها به دور از دید، گستره های دیگری نیز می یابد. در جامعه نیز ارگان جدی برای جلوگیری از این خشونت ها وجود ندارد. چند مورد:

“عرب نیوز”، 3 مارس 2008: خدمتکار 28 ساله سری لانکایی مدعی است که شکنجه شده است و حقوق خود را دریافت نکرده است. او که از سوی زن صاحبخانه خود مورد شکنجه قرار گرفته بود، بدون پرداخت حقوق به سری لانکا پس فرستاده شده بود. “زن صاحبخانه مرا با اطوی داغ سوزاند، روی من مواد ضدعفونی و بنزین ریخت و تهدید کرد که مرا آتش می زند.” او 21 ماه برای یک خانواده سعودی کار کرده بود و تنها حقوق 9 ماه را دریافت کرده بود. “هرگاه از آنها می خواستم حقوق مرا پرداخت کنند، آنها مرا کتک می زدند و تهدید می کردند که مرا به پلیس تحویل خواهند داد. من هیچ گونه امکان تماس با سفارت خود را نداشتم چون تلفن خانه خارج از دسترس من بود.” اکنون دفتر کارگران سری لانکایی در خارج دفاع از او را با کمک سفارت سری لانکا بر عهده گرفته است.

از سوی دیگر شانس زیادی در این مورد وجود ندارد چون دادگاه کار امکان بازجویی از او را ندارد. هر کارفرمایی هرگاه که اراده کند، می تواند کارگری را به کشور خود باز پس فرستد، بدون این که ارگان های سعودی امکان رسیدگی به مورد اختلاف را داشته باشند. حال ببینید شانس یک کارگر ساده، کم سواد و بی پول سری لانکایی برای گرفتن حق خود آنهم از راه دور از کشور خود چقدر است.

هر روز 9 زن سری لانکایی از خانه ها فرار کرده، به سفارت این کشور در ریاض پناه می آورند. این سفارت شماره تلفن 24 ساعته برای رسیدگی به مشکلات کارگران خود ایجاد کرده و دو “خانه امن” برای پناه دادن به این زنان در جده و ریاض ایجاد کرده است.

“عرب نیوز”، 21 مه 2008: دادگاه عالی در ریاض زن و شوهر سعودی را که در دادگاه دیگری به شکنجه خدمتکار اندونزیایی خود محکوم شده بودند، بی گناه شناخت و آنها را تنها به پرداخت 2500 ریال سعودی (450 یورو) محکوم کرد. دختر جوان خدمتکار سه سال پیش مدت ها در حمام خانه زندانی و مورد شکنجه شدید قرار گرفته بود به طوری که چند انگشت دست و چند دندانش را از دست داده بود. سه سال این دادگاه طول کشید چون زن و شوهر شکنجه گر از آمدن به دادگاه خودداری می کردند و سرانجام با فشار وکیل این خدمتکار حکم حضور اجباری آنها صادر شد. آنها خدمتکار را تهدید به شکایت و ادعای خسارت یک میلیون ریالی می کردند تا او را از شکایت بازدارند. در دسامبر 2007 یک دادگاه خدمتکار را به جرم ادعای دروغ به 79 ضربه شلاق محکوم کرد که با اعتراض وکیل او این حکم باطل شد. در حکم دادگاه عالی به این که چند انگشت دست این خدمتکار قطع شده اند، چند دندانش شکسته اند و یک چشم او بینایی کامل ندارد، توجه نشد. چهار قاضی دادگاه عالی حتی حاضر نشدند که این دختر خدمتکار را به دادگاه بخواهند و از او بازجویی کنند.

از هشت میلیون کارگر خارجی در عربستان سه میلیون نفر خدمتکاران زن خانگی هستند. در میان آنها تعداد زیادی نیز غیر قانونی هستند که پس از حج در عربستان مانده اند. این عده که دیگر از هیچ گونه حقوقی برخوردار نیستند.

یک جستجو در آرشیو “عرب نیوز” با واژه “خدمتکار خانگی” در یک سال 114 مورد را یافت. چند نمونه از تیتر این خبرها:

- دختر خدمتکار 17 ساله از سری لانکا به جرم قتل نوزاد به مرگ محکوم شد.

- زن سری لانکایی پس از آن که 8 سال در خانه ای چون برده نگهداری می شد، به کشور خود بازگشت.

- خدمتکار 53 ساله سری لانکایی که با کمک شاهزاده سلمان، فرماندار ریاض به سری لانکا بازگشته بود، در آنجا اعلام کرد که حقوق 13 سال خود را دریافت نکرده است. او پس از آنکه صاحبخانه اش درگذشت، توانست از خانه فرار کند. شاهزاده سلمان برای جبران این سال ها به او 53000 ریال سعودی پرداخت کرد.

- پلیس خدمتکار اندونزیایی را در حمایت خود گرفت و چند نفر از اعضای خانواده صاحب کار اورا به جرم قتل دو خدمتکار دیگر باز داشت کرد. مردان این خانواده پس از آن که یکی از آنها ادعا کرد که چهار خدمتکار اندونزیایی او را جادو می کنند، به آنها حمله کردند.

… و این رشته سر دراز دارد.

خشونت در جامعه عشیرتی و کماکان قبیله ای عربستان نهادینه است و این را همه جا می بینی. به راستی اگر در جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی عربستان ریز شوی، بیش از هر چیز دیگری خشونت را می بینی، آن را لمس و تنفس می کنی. هر حرکت خود را هر چند ریز زیر نظر داری که مبادا نادرست باشد. چیزی که برای من به آن صورت آشکار نبود و اکنون روشن تر شده است که اساس این جامعه چقدر شکننده است و چه ناگهانی مردم اینجا می توانند دست به خشونت بزنند.


نظرات 2 + ارسال نظر
ساحل سه‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 16:50 http://openeyes.blogsky.com

سلام همشهری
مطلب تاسف انگیزی بود یه وقتایی فکر میکنیم اینا فقط مال قصه هاست

مهنوش دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 22:03

زیارت قبول!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد