.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

سر چهار راه اینها !

نزدیک اذان مغرب است با دوستان سوار ماشین هستیم، سر یک چهارراه ...چراغ قرمز میشود و بناچار می ایستیم. دو تا پسر بچه به شیشه میزنند ... اولش فکر میکنم مثل خودمان یا آدامس فروشند یا شیشه پاک کن و یا گدا...اما، شیشه را که پائین میکشم به تعدادمان بسته هایی را که حاوی خوراکی هستند با خواهش تعارفمان میکنند... بسته های افطاریست که بسیار تمیز و شیک درست کرده اند... سر چند چهار راه دیگر هم همینطور است. بسته ها در دستهایمان است یک کلوچه ، یک بسته خرمای واکیوم شده، یک شیر و یک آبمیوه و یک قطعه نان....

نظرات 2 + ارسال نظر
دعا خواه! جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:54

وقت کردین به ما هم سر بزنید
http://kermanshahshenasi.

گاگ جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 18:13 http://kermanshahshenas.blogfa.comi

دکتر جان از مکه چه مدینه ی فاضله ای نشان داده ای ! از رانندگی نکردن زن ها هام بگو از نداشتن حق رای انها هم بگو از چینی بودن همه چیز حتی صندلی های هتل از نبود حتی ۱ ماشین مونتاژ نه ساخت میهنشان هم بگو از چندتا چند تا زن داشتن شان از نبود حزب سیاسیهم بگو

من نیمه پر لیوان را دیدم و نوشتم و اصولا قصد سیاه نویسی را نداشته و ندارم و اینکار را به بر و بچ! سعودی واگذار گردم که هم مشکل اونهاست و هم برایشان ملموستر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد